قمشه و نبرد کریم خان و آزادخان سال ۱۳۶۶ هجری قمری

قمشه و نبرد کریم خان و آزادخان

کریم خان در ابتدای حکومت بیشتر وقت خود را مصروف جنگ و از میان برداشتن رقبای سلطنت نمود .
آزاد خان یکی از سران افغان که در زمان فتح کابل به دست نادر به خدمت وی در آمده بود، موفق شده بود که پس از شکست ابراهیم‌خان برادرزاده نادر، در نواحی قزوین مخفیانه زندگی کرده و در اوایل حکومت کریم خان در ناحیه آذربایجان در استقلال زدند .
در سال ۱۳۶۶ هجری قمری نبردی بین کریمخان و آزادخان اتفاق افتاد که منجر به شکست سپاهان کریمخان شد. بعد از این شکست کریم خان در صدد جمع‌آوری سپاه بود، در شیراز سپاه اندکی جمع آوری نمود و نبرد دوم در ناحیه قمشه صورت گرفت که به کشته شدن اسکندر خان برادر کریم خان منجر شد و کریم خان به گندمان فرار کرد .
((در آن اوان که کریم خان و اسکندر خان با جماعت نسوان از منزل دوابه سیلاخور رو به فرار نهادن و به اراده رفتن به سمت شیراز طی مراحل نمودند از حلقه زندیه و لشکریان و سایر ایلات به دفعات در بین راه سیصد به آنها ملحق گردید.  کریمخان فسخ رفتن شیراز نموده زنان و متعلقات را در مأمنی گذاشته و خود بنابر قزاقی گذاشت .
و در یک جا قرار نمی‌گرفت و هرجا سراغ افغان می‌نمود تاخت بر آنها می آورد. مدت دو ماه در صحراها و جبال به سر برده لحظه‌ای نمی آسود . و در خفا از مردمان دور و نزدیک در استمداد و جمع‌آوری لشکر روز می گذرانید . و قلیل جمعیتی به هم رسانیده خود را به قمشه نزدیک اصفهان رسانید . ))(۱)
و در گیتی گشا آمده است که: (( اهالی قمشه بنا و رعایت حقوق ولی نعمت دراین ابواب اخلاصمند ای گشاده در معرض فرمان بردار می ایستادند.))(۲)
در کتاب گلستانه این طور بیان شده که: (( این خبر به آزادخان رسید و فتحعلی خان افشار را با هشت هزار سوار افغان برای گرفتن کریم خان فرستاد.فتحعلی خان با چهارهزار افغان و چهارهزار افشاراز اصفهان برآمده راه قمشه را در پیش گرفت .در ورود به آن جا کریم خان با سه هزار سوار و پیاده که بعضی آلات حرب نداشتند به مقابله پرداخت.))(۳)
نویسنده رستم التواریخ توضیح می‌دهد که: (( در حدود قمشه به صحرایی پهناور تلاقی فئتین گردید از دو جناب به ترتیب و نظام خاص صف ها آراسته و طرفین رزمجویان نامور خود را با آلات و اسباب زینت داده و به آهنگ ستیزه و جنگ از جای خاستند و سواران رزمجویپرخاشگر به جولان گری درآمدند. و طرفین کوس و کورگه و طبل جنگ و مانند رعد بهاری کرنای دمیدند، چنان آتش حرب شعله ور گردید که شراره آن به فلک آبنوس خورشید رسید.))(۱)
((اسکندر خان برادر کریم خان با دو صد سوار به میدان آمد. و از طرف فتحعلی خان هم جمعی به استقبال او شتافته معرکه داروگیر گرم گردید.
اسکندر خان مردمان فتحعلی خان را به عقب دوانید چند کس را در سوار سر از ملک بدن جدا نمود. و خان افشار به دفعات کمک می‌فرستاد اسکندرخان شکست خورده کاری از پیش نبردند و فتحعلی خان دستپاچه شد کسی به نزد آزادخان فرستاد که اگر خود با لشکر به این سوی رهگذار نگردد کار از دست می‌رود .
آزادخان با جمیع لشکر از اصفهان برآمد و در عین گیردار وارد آن دیار گردید. تیپ یمین و یسار آراسته و خود با قول عظیم در قلب لشکر قرار گرفت .
اسکندر خان خود را به کریم خان رسانیده ، عرضی نمود که جمعیت ما سه هزار لجاره است که بعضی سلاح ندارند و لشکر خصم از چهل هزار متجاوز است همه با سرانجام می باشند .
میدان داری با این جماعت با قلت لشکر بی صورت است. من به تنهایی خود را به میان تیپ آزادخان می رسانم .(۳)
نویسنده تاریخ زندیه در این باره نوشته است. ((چون تعداد افراد کریم خان بسیار کم بود سپاه آزادخان بسیار زیاد؛ اسکندر برادر کریم‌خان دست به عمل تهوع آوری زد و خواست تا با یک حمله شجاعانه به قلب سپاه دشمن، سپهسالار خصم را از پای درآورد تا شاید با قتل وی سپاه عظیم ومتراکم متفرق شود .
منظور خود را به کریم‌خان بیان داشت و گفت در صورت عدم توفیق من، تو باید هرچه زودتر بگریزی تا فرصت باقی مانده .
این بگفت و به میان لشکر دشمن شتاب مخالف از دیدن آن سوار که چنین جسورانه به قلب سپاه خصم می آمد تصور کردند او حامل نامه یا پیغامی از جانب کریم خان است. اسکندر خانه شخصی را که آزادخان تصور کرده بود چنان با نیزه زد که از طرف دیگر بدنش بیرون آمد سواران دور او را احاطه کردند و بدیشان حمله برد خود را به دلاوری بیرون انداخت. ولی دشمنان او را و هدف گلوله تفنگ که کردند، اسکندر مجروح و خون آلود چندان رفت را خود را به کریم‌خان رسانید همچنان بر خانه زین به کریمخان گفت: کسی را کشتم اگر آزادخان باشد کاربرقرار است وگرنه به صرفه در جنگ نیست. فکر خود کن یک لحظه بعد اسکندر به زیر افتاد و جان داد .))(۴)
و اسکندرخان را در شاهرضا مد فون کردند و بعد هم فتحعل خان افشار ره دست کریم خان کشته شد در کنار او مد فون گردید.(۵)

محقق: عمادالدین منصف

پی نوشت ها:


۱– محمد هاشم آصف-رسم التواریخ-به تصتیح محمد مشیری- تهران سال۱۳۴۸-صفحه۲۷۷

۲– تاریخ گیتی گشا- میرزا محمد صادق موسوی اصفهانی-چاپ۱۳۶۳

۳– گلستانه-ابوالحسن بن محمد-مجمل التواریخ-به اهتمام مدرس رضوی-صفحه۲۸۹

۴– عبدالحسین نوایی-تاریخ زندیه-تهران-چاپ ابن سینا سال ۱۳۴۳- صفحه ۶۹

۵– محمد هاشم آصف-رسم التواریخ-به تصتیح محمد مشیری- تهران سال۱۳۴۸-صفحه۲۵۹