ظلّالسّلطان درقمشه(شهرضا)

ظلّالسلطان (۱۲۶۶-۱۳۳۶)فرزندناصرالدّینشاه قاجاروحاکم اصفهان بود. اوبارهابه قمشه سفرکرده بود.دریکی ازسالهای قحطی،(به گمانم ۱۲۹۶هـ . ق) ظلّالسّلطان برای بررسی و ضعیت مردم به قمشه می آید. مردم مصیبت زدهی شهرخاطره ی خوشی ازورودحاکم به دیارخودنداشتند.چون میدانستندکه نوکران ومحافظان حاکم هرچه دم دستشان باشدبرمی دارندوکسی نمی تواندمانع آنهاشود. بدین خاطرمردم اموال ارزشمندخودراکه اغلب ظروف مسی بوددرحفره هایی که دردیوارهی چاهِ آبِ خانه هاشان کنده بودندپنهان می کردندتابه دست فراشان حاکم نیفتد. ظلّالسّلطان به منزل شخصی به نام نایب علیآمکریم(عموکریم) که ازملازمان ودوستان وی بوده است واردمی شود.نایب علی قبلاًدردربارظلّالسّلطان خدمت می کرده وگویاآشپزباشی مخصوصاوبوده است. نایب علی برای پذیرایی ازحاکم ازشخصی به نام محمّدعلی حاج غلام که ظاهراًخواهرزاده اش بوده درخواست می کندبرای ظلّالسّلطان واطرافیانش برنج پزد. درآن روزگارقوت غالب مردم نان جوبودکه آن هم درزمان قحطی پیدانمی شد. برای همین،افرادکمی طرزپخت برنج رامی دانستند. محمّدعلی به همراه مادربزرگ پدرم ( مرحومه سلطان،معروف به زن آم یوسف) به پخت برنج مشغول می شوند،امابه یک مشکل جدّی برمی خورند؛سوماخپالون برای چلوکش کردن(=آبکش کردن) برنج هانداشتند. می خواستندازهمسایه هاقرض بگیرندامامردم بیچاره ازترس برنگشتن ظرفها میگفتند: نداریم. دراین هنگام مادربزرگ پدرم پیشنهادمی کندکه ازچِلاری برای آبکش کردن برنج هااستفاده کنند.(چلاری نوعی سبدکوچک است که ازساقهی گندم یاحصیرمی بافتندوبرای مصارف خانگی استفاده می کردند.)بااین ترفندبرنج هاراآماده می کنندوازحاکم واطرافیانش پذیرایی می کنند. ظلّالسّلطان درهنگام بازگشت یک آیینه ی زیباکه پشت آن تصویرناصرالدینشاه وظلّالسّلطان نقاشی شده بودبه مادربزرگ پدرم هدیه می دهد. من آنرادرخانه ی عمّه امدیده بودمامافعلاًازسرنوشت آن خبری ندارم.

جالب است بدانیم درموزه ی شاهرضایک قاب خاتم زیباوجودداردکه زیارت وارث برروی آن نوشته شده ومسعودمیرزاظلّالسّلطان درسال ۱۲۹۳هـ.ق به آستان مقدس شاهرضااهدانموده است.همچنین دودرقدیمی موجوداست که پسرظلّالسّلطان(اکبرمیرزاصارمالدوله) درسالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۱۵ وقف آستان مقدس شاهرضانمودهاست.

درتاریخ شهرضا(ص۱۳۵) آمده است که سُرسُرک(لیزونک)شاهرضانیزبه امرظلّالسّلطان تراشیده وصاف شده است.

منبع: تاریخ شهرضا،مسیح ا… جمالی،ص۲۰۰