آیین عزاداری چهل ویک منبری
اسرای کربلا که مسیر کربلا تا شام را در ۴۰ منزل طی کردند، ۴۰ منبر را گذراندند،ویک منبرکه اضافه شده خود کربلاهست؛ که آیین عزاداری چهل ویک منبری مشهوراست. که بعضی با پای پیاده و در ۴۱مسجد و اماکن مذهبی قدیمی حضور یافتند و به یاد درد و رنج و مصیبتهای حضرت زینب(ع) نوای حسین،ذکر حسین سر می دهند.
عزاداران حسینی درعصرروزتاسوعا, مراسم چهل ویک منبری را از امامزاده شاهرضا (ع) شروع و تا غروب با گام هائی پر از احساس، آتش دل را در سقاخانه ها و تکایای قدیمی با نوای حسین حسین تا آخرین منبرکه مسجدجامع شهرضا هست, خاموش می کنند.
عزاداران حسینی همراه خود چهل ویک شمع برای برافروختن درچهل ویک منبری که می روند ومقداری شکلات و نقل برای راوردشدن حاجات خود نذرمی دهندکه درمسیربه مردم درراه ودرمکان هایی که می روندهدیه می دهندو پس از گذراندن ۴۰ منبر و بر افروختن چهل شمع سفیدو به نیت امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) در منبرها در محل آخرین منبر مسجد جامع که چهل ویکیمن منبرهست تجمع می کنند و به مداحی و عزاداری و درخواست استجابت دعای خود در چهل و یکمین منبر می پردازند.
گروه کثیری از مردم شهرضا خصوصا جوانان در دسته های چند نفری به صورت ناپیوسته طبق یک سنت قدیمی نذر کرده اند که در چهل و یک مکان نذر خود را ادا کرده و همچون روزهایی که در سقاخانه ها شمع روشن می کردند آنان نیز شمع روشن می نمایند و مشکل گشا می دهند .
یک قبیله از جوانان عاشق یک موج از کودکان مهربان و آزاده در شهر شهرضا بعد از نماز ظهر تاسوعا به سمت امامزاده شاهرضا رفته و اولین شمع خود را در آنجا روشن کرده و به طرف شهر بر می گردند. در مسیر طولانی خود ابتدا به قدمگاه خواجه خضر و سپس به طرف بقعه سید خاتون رفته و خیابان به خیابان، کوچه و محله های شهر را با ذکر مصیبت بدون استفاده از هیچ دستگاه صوتی پشت سر می گذارند.آنها با برافروختن ۴۱ شمع در ۴۱ منبروهدیه دادن مشکل گشا و قلبی آکنده از احساس و عشق به سرور و سالار شهیدان در آرزوی استجابت دعاهایشان هستند. .
در این سنت که عزداران از ابتدا تا انتهای برپایی آیین با نیت های درونی خود و با زمزمه و ذکر یاحسین و یا فرستادن صلوات بر محمد(ص) و خاندان پاکش مسیر حرکت خود را ادامه می دهند.نزدیک به دویست سال است که این آیین عزاداری چهل ویک منبری را درعصرتاسوعای حسینی ادا می کنند.
محقق:عمادالدین منصف
مستند چهل و یک منبری – قسمت اول
مستند چهل و یک منبری – قسمت دوم