استاد حمید مصدق

زنده یاد استاد حمید مصدق شاعر مطرح و موفق در عرصه شعر نیمایی ، در دهم بهمن ماه ۱۳۱۸ در شهرضا چشم به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شهرضا و اصفهان به پایان برد و درسال ۱۳۳۹ با دیپلم ادبی دررشته بازرگانی دانشگاه تهران پذیرفته شد.پس ازدریافت لیسانس بازرگانی به عنوان محقق درمؤسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران مشغول به کار شد . از سال۱۳۴۲مجدداً به تحصیل پرداخت و از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت ، سپس معادل فوق لیسانس اقتصـاد دریافت کرد و در سال ۱۳۵۰فوق لیسانس حقوق اداری اخذ نمود و یک سال بعد به عنوان عضو هیأت علمـی به کار تدریس در مدارس عالی و دانشگاه ها مشغول شد . در سال ۱۳۵۲ پروانۀ وکالت دادگستـری گرفت و ضمن پرداختن به کار وکالت مشغول تدریس حقـوق در دانشگاه علامه طباطبایی تهران گردید. در سال ۱۳۵۱ با خانم لاله خشکنابی (برادر زاده استاد شهریار ) ازدواج نمود که حاصل آن دو دختر به نامهای غزل و ترانه است.

حمید مصدق سرودن شعر را از سالهای آغاز نوجوانی شروع کرد و زمانی که در دانشگاه تحصیل می کرد شعرش به مرحلۀ کمال و پختگی رسید . او شاعری صاحب اندیشه و با روحیه ای حماسی و همراه با طبقات محروم جامعه است. او برای درک درد طبقۀ فقیر جامعه ،درکنارآنها کارمی کند ، گرمای حرارت کوره های آجرپزی را همراه با کارگران با تمام وجود حس می کند ، دردردِ فقرو بیچارگی آنان و زندگی فلاکت بارشان شریک می شود و هر شب بخشی از منظومۀ درفش کاویان را می سراید و روز برای کارگران کوره های آجرپزی می خواند او می خواهد شعرش تصویرگر احساس آنان باشد ،بنابراین بی سبب نبوده است که بسیاری ازشب ها را تا سحربیدار می مانده و به حال و روز دردمندان می اندیشیده است ، درفـش کاویان را می سروده و فردا کارگران در حاصل خلوت شبانۀ او تصویرخویش را می دیدند ، زیرا به اعتقاد او اگر شاعرنتواند درقالب واژه تصویر احساسش را منتقل کند سروده اش شعر نیست.
منظومۀ درفش کاویان شاید ارزشمندترین اثرحمید مصدق باشد.این منظومه در سال ۱۳۴۰ به‌همّت انتشارات کاوه در تهران به چاپ رسید و درهمان سال توقیف شد و تا سال ۱۳۵۸ اجازه انتشار پیدا نکرد ، پس از چاپ دوم این اثر بود که شاعر بزرگ روزگار ما زنده یاد مهدی اخوان ثالث(م . امید) آن را دید و دست نوشته ای در تأیید و تحسین آن نوشت و اجازه داد که این نوشته در چاپ های بعدی به عنوان مقدمه درفش کاویان چاپ شود اندیشه همراهی با مردم و زیستن با غم وشادی آنها وایجاد حس حماسی درمیان مردم با انتشارمنظومۀ(در رهگذار باد )درسال ۱۳۴۷ نام مصدق را در خاطره ها جاودان ساخت . درآن ایّام کمترجوان کتاب خوانی بودکه بخشهایی از آن منظومۀ زیبا از جمله این پاره :
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد ت
و اگر بنشینی
من اگر بنشینم
چه کسی برخیزد ؟
تو اگر برخیزی
من اگر بر خیزم
همـه بر می خیزند

را زیر لب زمزمه نکرده باشد.
سیـمین بهبهانی شاعر غزلسرای معاصر درباره اش می گوید : “حمید مصدق شاعری غیر مقلّد و صاحب سبک است. شعرش به ذهن و زبان مردم نزدیک است . او در مجموعه ( از جدایـی ها ) عشق و آرزوی یک زوج عاشق را بیان می کند و درعین حال ازموضوعاتی صحبت می کند که به سبب فراگیر بودن آن هنوز چند مصراع آن در بین مردم رایج است.زبان مصدق بسیارساده و روان است تا جایی که هیچ واژه ای غیرقابل فهم برای شنونده نیست و با همین روانی ،تلفیقی زیبا بین تصاویر و واژه های زیبا و لطیف ایجاد کرده است.
زبان شعری او چند بُعدی نیست ولی شعر مصدق از عمق جانش می جوشد و تا زمانی که احساس به او فرمان نمی دهد شعری را روی کاغذ نمی آورد حمید مصدق به ایران ، ایرانی و فرهنگ و پیشینۀ آن عشق می ورزد ، با آنکه بیشترین آثاراو در قالب نیمایی است . امّا گاهی در برخی از قالبهای دیگر از جمله غزل نیز طبع آزمایی کرده است . غزل هایش بیشتر مضامین اجتماعی دارند . عاشقـانه هایی زیبا با تصاویری نو و امروزی درجای جای مجموعه های منتشر شده اش وجود دارد ، امّا در مجموعۀ ” سالهای صبوری ” علاوه بر مضامین اجتماعی ، این عاشقانه های دلنشین بیشتر به چشم می خورد.
زنده یادمصدق تاآخرین لحظه های زندگی پر بارش به تلاش اجتماعی خودادامه داد.پیش ازغروب همیشگی اش سردبیر نشریۀ کانون وکلا و عضو هیأت علمی دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی بود .
مصدق درهفتم آذرماه ۱۳۷۷چشم ازجهان فروبست و پیکرش درقطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد .

دیدگاهتان را بنویسید