استاد قاسم سیاره
استاد قاسم سیاره ،متخلص به آشفته به سال ۱۳۰۳ه.ش در شهرستان دهاقان در خانوادهای که دستمایه حیاتش قناعت بود متولد شد.
پدر او هاشم سیاره نیکمردی بود صاحب قریه در شعر، که این موهبت، از میراث فطرت به او رسیده بود و این ذوق و استعداد، در خط طولی درخشیده است که « پریش » فرزند هنرمند آشفته، نقطه شاخص بعدی این محور بود.
استاد آشفته از شاعران صاحب ذوق و صاحبدل و بنام شهرضاست که سالها در محافل ادبی این شهر حکمت خیز اشعارش مایه نزهت حاضران وسرمایه ذوق وشوق مستمعین بوده است.
اشعار استاد آشفته به شیوه شاعران سنتی پیشین است و اغلب با استقبال و الهام شاعران بزرگ پیشین سروده شده است و در عین حال، تخیل خلاق او در گوشه و کنار دیوانش مضامین و تصویرهایی آفریده است که خاص خود اوست.
صاحبان دانش و معرفت استاد آشفته را بخوبی میشناسد و بر روحیات بزرگ این گوهری مرد واقفند.
این سوخته عشق با آتش زدن به خرمن هوا و هوس، مشعلی را بدست جویندگان راه سپرد که
گرمی و حرارت آن تا مدتها روشنی بخش ره پویان به سوی حق و حقیقت خواهد بود، چرا که هر چه نگاشته همه حکایت گر عشق است.
با قیافهای و چهرهای گشاده در مجالس و محافل حضور مییافت و اگر خاموش مینشست، خامش پر گفتوگو بود تواضع و فروتنی استاد زبانزد خاص و عام بود و همین خصلت و منش انسانی او را در بین مردم دوست داشتنی نموده و اگر احترامش میگذاشتند،براستی شایسته تکریم بود.
آشفته سخنوری بود که گوش به فرمان الهام بوده و در بند معیارهای بلاغی و صنایع ادبی
نیست. پاکی، صداقت و مناعت طبع، جوانمردی و گذشت در زلال کلامش هویدا بود.
آن یکی ریگی که جوشد آب از او / سخت کمیاب است رو آن را بجو
وسعت معلومات و آگاهیهای استاد آشفته به خاطر زبان روان و تسلطی که در بیان داشت، نه تنها شعرش را دور از دسترس نکرده بلکه رنگارنگ و جذاب کرده بود.
شعر آشفته بی هیچ اغراقی، آیینه تمام نمای عصر خود اوست و او تا موقعی که سرحال بود درخیابان قدم میزد و لحظهها را در ذهن ثبت میکرد. این لحظهها رنگارنگ است و گاه سیاه
و سفید.
آشفته به این لحظههای گاه متضاد و متناقض نظم میبخشید و به سبک شعر میکشید و بدین گونه با بیانی جذاب، اتفاقات و باورها و مسائل مختلف زمان خود را ثبت میکرد.
آری سرانجام این سینه سوخته عشق پس از تحمل ماهها بیماری فرزندش استاد پریش و درد و رنج بیماری خودش در روز پنجشنبه بیستم مرداد ماه سال هزار وسیصدونود همراه با فرزند دلبندش زنده یاد استاد پریش به ملکوت اعلی پیوست و در جوار قرب امامزاده شاهرضا و در صحن علما دفن گردید.
قضای روزگار مزار مطهرش را در جایی واقع گرداند که حسن ختام یکی از سرودههایش پیرامون
بزرگداشت علما و فضلا بر روی کاشیکاری صحن ثبت گردیده است و نظر همه مردمی که در تشییع جنازه با شکوهش شرکت کرده بودند.