شهرضا در زلال شعر(۱۰)

شهرضا در زلال شعر(۱۰)

نویسنده: مصطفی منصف

دهمین نوشتار از سلسله مقالات«شهرضا در زلال شعر» را با نگاهی به مجموعه اشعار یکی دیگر از شاعران این دیار پی می‌گیریم:

۱۰مصطفی جهانمردی و شهرضا

آقای مصطفی جهانمردی از دبیران خوش نام و فعال شهرضایی، در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۶ در این شهر متولد شد. وی از سال ۱۳۵۵ و پس از  گذراندن دوره‌ی دانشسرای راهنمایی در مدارس راهنمایی منطقه دهاقان و  شهرضا به تدریس پرداخت. رشته‌ی درسی ایشان علوم اجتماعی و هنر بود. ایشان علاقه‌ی مفرطی به شهرضا و آداب و رسوم آن دارد و مقالات و نوشته های متعددی درباره‌ی شهرضای قدیم در جراید به چاپ رسانده است.

آقای جهانمردی سرودن شعر را از میان‌سالی آغاز کرد و گه‌گاه مضامین اجتماعی و انتقادی را به نظم می کشد. در ادامه یک نمونه از اشعار ایشان را که درباره‌ی شهرضاست مرور می کنیم. شاعر در این منظومه اسامی شاعران شهرضا را به نظم کشیده است:

به بزم شعر و ادب شهرضا چراغان است

که نور معرفت این جا همیشه تابان است

یکی (سها)[۱] بودش نام و آن یکی(زاهد)

یکی ز طبع لطیفش چو برگ (ریحان) است

(حکیم اسدالَه) ما اگر چه (دیوانه) است

از آن چه گفته و بنوشته عقل حیران است

ز شعرهای (صباغ و لقایی و قانع )

هزار نکته‌ی پر مغز ثبت دیوان است

به دست باد خزان (بخردی) چو شد (تاراج)

روان (سالک و کودک ) ز غم پریشان است

درون مدرسه بینی (حکیم صهبا ) را

که چون (حکیمِ الهی ) به درس قرآن است

(نعیم و ساعد وساعی و خارکن) این جا

به شعرشان شب این  انجمن درخشان است

ز بیت بیت (رهایی و متقی، آدم )

رّود به عالم دیگر که شرح  هجران  است

به شعر  طنز محلی ( پریشِ   آشفته )

چو جد خویش به شعرش حریف میدان است

شفا دهد دل بیمار (ناظم) از شعرش

به نکته‌های حکیمانه‌ای که در آن است

شنو ز (عابدی و ایزدی و باقی و مهر)

چه گنج های گرانی به خاک پنهان است

هر آن کسی که سراید چو این عزیزان شعر

عزیز مردم و (سالار ) این گلستان است

هر آن چه گفت جهانمردی اندر این اشعار

به   یادگار  برای شما  عزیزان است

….ادامه دارد

[۱] – اسامی و تخلص شعرا در داخل پراتنز آمده است.این اسامی از کتاب تاریخ شهرضا تألیف آقای مسیح الله جمالی اخذ گردیده  است .