شهرضا در زلال شعر(۵)
شهرضا در زلال شعر(۵)
نویسنده: مصطفی منصف
در ادامهی معرفی اشعار سخن سرایان و ستایش آنان از شهرضا، در این شماره به معرفی یکی دیگر از شاعران نامدار شهرضا و شعر او میپردازیم:
۵- استاد آشفته و شهرضا
استاد قاسم سیاره متخلص به «آشفته» در مهرماه ۱۳۰۳ هـ.ش. و در خانوادهای فرهیخته و ادیب متولد شد. پدرش استاد هاشم سیاره، نیز شاعری توانا بود که از او چند مجموعه شعر از جمله «گلشن معرفت» و «جنگل مولا» به یادگار مانده است. برخی از آثار منتشر شده این شاعر توانا عبارتند از: دیوان آشفته(بخش اول)، دوگاه، ترجمان گل شمع، برگ سبز و خوشه. همچنین مجموعه اشعار طنز ایشان با عنوان «هشلهفط» در زمان حیات ایشان به چاپ رسید. این استاد بزرگوار در ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۰ ساعاتی پس از فوت فرزند ارجمندش استاد بهرام سیاره(پریش) به دیار باقی شتافت و در صحن علمای شاهرضا به خاک سپرده شد.
استاد آشفته اشعار فراوانی در رثای مشاهیر شهرضا و نیز دربارهی تاریخ ساخت اماکن مذهبی و آموزشی شهرضا سرودهاند که باید جداگانه مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. شعر زیر از ایشان در ستایش شهرضاست که در آن به قدمت شهر و بزرگان آن دیار اشاره شده است:
به شهر خویش درود من از دل و جان است
که شهر معرفت و ذوق و عشق و عرفان است
به افتخار، نشانش طلائی است و به نام
اگر که قمشه و یا شهرضاست، یکسان است
تجلی حکمایش چنان بود مشهور
که گفتهاند ز حکمت به سان یونان است
به احترام و بزرگی ستوده تاریخش
که زاد بوم بسی نامور بزرگان است
شهید پرور و علم آفرین و عالم خیز
مگوی شهر که دنیای دین و ایمان است
ز سعی دانشیان، سازمان فرهنگش
نمونهای به مباهات ما، در ایران است
ز شاعران و خطیبان، سرود و نغمه مدام
به یادگار ز صدها هزار دستان است
پدیدههای هنر دارد از هنرمندان
که ابتکار به هر رشتهاش نمایان است
قدیمهای است که برخی مورخان گویند
بنای شهر ز عهد شهان ساسان است
ز قرن اول هجرت، به گفتهی تاریخ
ز پیش بیشترش اسم و رسم و عنوان است
بسی وقایع بگذشته دیده و اکنون
سخن به مدحت آبادیاش فراوان است
به هر طرف نگری، در بهار و تابستان
نکو پدیدهای از باغبان و دهقان است
بدین تمدن و فرهنگ، شهرضا امروز
در آسمان وطن اختری درخشان است[i]
در شمارههای آینده باز هم از اشعار این شاعر مردمی و بزرگ، نمونه هایی خواهیم آورد
….ادامه دارد
[i] – منصف، مصطفی و محمد علی جعفری (۱۳۸۴) فرّ فرهنگ(دیباچه ای بر فرهنگ و هنر شهرضا) شهرضا، انجمن ادبی جوانان شهرضا،ص۲۲