یو و یوچی

یو یا یوغ ابزاری چوبی‌ست که معمولاً برای به هم بستن برزه گاو که معمولاً به صورت جفتی بکار گرفته می‌شوند استفاده می‌شود تا بتوانند درکنار هم زمین را خیش بزنند.یوچی ابزاری چوبی‌ست که معمولاً برای به هم بستن الاق ها که معمولاً به صورت جفتی بکار گرفته می‌شوند استفاده می‌شود تا بتوانند درکنار هم زمین را خیش بزنند.

چندین نوع یوغ در مناطق جغرافیایی مختلف و برای بستن به انواع مختلف ورزا وجود دارد. یوغ برای حیوانات دیگری چون اسب، قاطر، خر و گاومیش نیز استفاده می‌شود.

کوله بند‌آ‌یوچی[kuleband â yu:či]: کول‌بند و یوغ. وسیله‌ای که دو الاغ را به هم متصل می‌کند تا در کنار هم حرکت کرده و زمین را شخم بزنند. برای گاو فقط از یوغ مخصوص گاو استفاده می‌کنند که بر روی کوله گاو قرار می‌گیرد. گاوهای سیسیتانی دارای کوله بزرگ می‌باشند که در قدم خیلی معروف بودند. در کرمان از گاو ماده نیز جهت شخم استفاده می‌کنند که یوغ را به پیشانی گاو می‌بندند.

یوغ

لغت‌نامه دهخدا

یوغ . (اِ) یغ. آن چوبی بود که بر گردن گاو نهند یعنی بندوق . (لغت فرس اسدی ). چوبی که بر گردن گاو زراعت و گاو گردون گذارند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (از انجمن آرا). چوبی که بر گردن گاو قلبه نهند. به هندی جو نامند. (از آنندراج ). چوبی است که برزیگران بر گاو بندند به وقت زمین شکافتن . (فرهنگ اوبهی ). سَمیق . اُرْعُوّه. ربقه . جُغْ در تداول جنوب خراسان :
همی گفت با او گزاف و دروغ
مگر کاندر آرد سرش را به یوغ .
ابوشکور بلخی .ور ایدون که پیش تو گویم دروغ
دروغ اندرآرد سرم را به یوغ .
ابوشکور بلخی .

چنانکه بینی تاول نکرده کار هگرز
به چوب رام شودیوغ را نهد گردن .
اورمزدی .

تو را گردن دربسته به یوغ
وگرنه نروی راست با سپار.
لبیبی .

ای آدمی به صورت جسم و به دل ستور
بر گردن تو یوغ من است و سپار هم .
ناصرخسرو.

ای همه قول تو نفاق و دروغ
پیش دنیا تو گردن اندر یوغ .
سنایی .

یو، یوغ
واژه یوغ و یو از بن ریشه هندو اروپائ – yeug یا باهم متصل و بسته شدن که در اوستا جوگ joag ودر سانسکریت جوگام jugam ودر لاتین جونگر jungere که از آن در انگلیسی yoke و یوگا yoga و join و واژه های دیکری مشتق شده اند. واژه یو به چوبی اطلاق میشود که بر گردن دو گاو نهاده میشود و انها را را بهم متصل میکند، در اصطلاح فارسی یوغ بر گردن نهادن جمله ای استعاره ایست.

محقق: عمادالدین منصف